خبرگزاری حوزه | در سیر زندگی انسان، همواره با خطاها و لغزشهایی روبرو میشود که پیامدهای آن، گاه به تضییع حقالله و گاه به پایمال شدن حقالناس میانجامد.شناخت و درک این دو مفهوم بنیادین در اسلام، برای دستیابی به رستگاری و حیات طیبه ضروری است.
حقالله به وظایف و تکالیفی اشاره دارد که بندگان در قبال خداوند بر عهده دارند و شامل عمل به تمامی واجبات و دوری از تمامی محرمات میشود، و کوتاهی در انجام این وظایف شرعی، آثار تکلیفی و وضعی خاص خود را دارد که بخشش یا مجازات دنیوی و اخروی آن، تماماً در اختیار خداوند است؛ اما حقالناس به حقوقی بازمیگردد که افراد بر گردن یکدیگر دارند.
هنگامی که از سوی فردی به شخص دیگری آسیب میرسد، علاوه بر جنبه تکلیفی عمل که حقالله است، حقالناس نیز بر آن بار میشود.
این آسیبها میتواند روحی و مالی باشد مانند: کلاهبرداری، دزدی، تهمت، غیبت، فحاشی و سایر رذایل اخلاقی، که رهایی از این نوع حقالناس ها، با حلالیت طلبیدن از شخص آسیبدیده محقق میشود.و این در حالی است که این قسم حلالیتطلبی، گاهی واجب است(مانند تصرف در مال نامشروع)و گاهی حرام(اگر بازگو کردن آن موجب فتنه و فساد شود، در این موارد علاوه بر توبه، طلب استغفار برای شخص آسیبدیده نیز لازم است)، و گاهی مستحب(مانند حلالیتطلبی از کسی که غیبتش را کردهایم، البته اختلافی است برخی واجب و برخی در صورت وجود مفسده، جایز نمی دانند).
گاهی این آسیبها ممکن است جسمی باشند، مانند:ضرب و جرح، زخم و جراحت، و احیاناً مواردی که ممکن است به قتل نفس منجر شود.در این موارد، علاوه بر توبه، واکنش فرد یا افرادی که مورد ظلم قرار گرفتهاند، از سه حال خارج نیست:بخشش، گرفتن دیه، یا قصاص.
در مورد اهمیت حقالناس همین بس که امام صادق (ع) در تفسیر آیه ۱۴ سوره فجر "إن ربک لبالمرصاد"(بیتردید پروردگارت در کمین گاه است)فرمودند:"مراد از مرصاد، پلی روی صراط است که اگر کسی حقالناسی بر گردنش باشد، نمیتواند از آن عبور کند." این روایت، عمق و جدیت موضوع حقالناس را نشان میدهد و یادآور میشود که تا زمانی که حقالناس ادا نشود، راه نجات هموار نخواهد شد.
اینک با توجه به این مقدمه، قصد داریم به بیان چهار نکته پیرامون قصاص بپردازیم:
۱. قصاص مظهر عدل الهی در کیفیت زندگی اجتماعی :
همانطور که نماز، روزه، حج و سایر عبادات، دستورات خداوند هستند، قصاص نیز یکی دیگر از احکام شرعی است که به نوعی مظهر عدل الهی در کیفیت رفتار اجتماعی انسانهاست. قصاص در لغت به معنای پیگیری نمودن اثر چیزی و در اصطلاح به معنای جبران مافات و مجازات بر اساس اصل مقابله به مثل است؛ یعنی مجازات فرد مجرم مشابه جرمی که مرتکب شده است.
۲. قصاص در قرآن:
خداوند در آیاتی از قرآن به مسئله قصاص اشاره کرده است، از جمله آیات ۱۷۸ و ۱۷۹ سوره مبارکه بقره. در این آیات، علاوه بر حکم به وجوب قصاص در اسلام، فلسفه عمل به آن را تضمین ادامه زندگی و حیات اجتماعی بیان کرده است: "و لکم فی القصاص حیاةٌ یا اولی الألباب لعلکم تتقون" (ای خردمندان! برای شما در قصاص، مایه حیات و زندگی است، باشد که از قتل یکدیگر بپرهیزید).
درست است که قصاص، انتقام و تلافی ضرری است که وارد شده، اما در حقیقت، نقش قوه بازدارندهای برای حفظ امنیت و جلوگیری از قتلهای بیشتر و هرج و مرج در جامعه دارد . چرا که در غیر این صورت، نظم اجتماعی از هم میپاشد. بنابراین، مهمترین نتیجه حاصل از قصاص، امنیت اجتماعی است که در سایه این حکم شرعی حاصل میشود.
۳. فضیلت بخشش و عفو در قصاص:
یکی از صفات خوب و پسندیده که مورد پذیرش همه انسانهاست، بخشش و گذشت است که در دین اسلام نیز مورد توجه ویژه قرار گرفته است. در بحث قصاص، به طریق اولی گذشت و بخشش پسندیده است، زیرا حکم شرعی قصاص با اصلاح جامعه مرتبط است، برخلاف سایر گذشتها که ممکن است جنبه فردی داشته باشد.
خداوند در قرآن بیان میکند با اینکه قصاص حق شماست و اگر انجام دادید مشکلی ندارد ولی ثواب خاصی ندارد و فقط احقاق حق است، اما اگر بخشش و گذشت داشته باشید، این بهتر است و شامل ثواب بزرگی است که اجر و پاداش آن بر عهده خداوند است:"و جزاء سیئة سیئة مثلها فمن عفا و أصلح فأجره علی الله إنه لا یحب الظالمین"(کیفر بدی، مجازاتی است همانند آن؛و هر کس عفو و اصلاح کند، پاداش او با خداست؛ خداوند ظالمان را دوست ندارد). و در آیات دیگر، خداوند یکی از این پاداشها را بخشش گناهان بیان کرده است.خداوند در سوره مائده آیه ۴۵ میفرماید:"فمن تصدق به فهو کفارة له"(اگر کسی آن را ببخشد، یعنی از قصاص صرف نظر کند، کفاره گناهان او محسوب میشود). پیامبر اسلام (ص) نیز فرمودند: "هیچ مردی نیست که بدنش جراحتی وارد شود و از آن درگذرد، مگر اینکه خداوند متعال به مانند گذشتی که کرده، از گناهانش درمیگذرد." و در روایت دیگری فرمودند:"پاداش گذشت از قصاص خونی، بهشت است."
۴. انتخاب قصاص یا بخشش:
با توجه به مطالب بالا، این سوال مطرح میشود که بالاخره قصاص کنیم یا ببخشیم؟
از یک سو، نفس وجود حکم شرعی قصاص، از آنجا که جنبه مجازات، تنبیه و مقابله به مثل با شخص خاطی را دارد، مایه حیات و زندگی بیان شده است. و زیبایی حیات و زندگی در سایه قصاص بیشتر محسوس میشود، پس اجرای حکم شرعی قصاص لازم و ضروری است . چرا که امنیت اجتماعی و آسایش و رفاه در جامعه در گرو عمل و اجرای این قانون الهی است.
از سوی دیگر، خداوند متعال سنت زیبا و حسنه بخشش و عفو را به عنوان جنبه اخلاقی ماجرا گوشزد کرده است که چه بسا با این گذشت، شخص توبه کرده و در صدد اصلاح خود برآید و متحول شود که هم برای خود، هم خانواده و هم جامعه مفید باشد.
اینک با توجه به نکات بالا، میگوییم : انتخاب بین اجرای قصاص یا بخشش، به شرایط تحقق حکم شرعی قصاص بستگی دارد؛ مانند زمان، مکان، موقعیت و اثر اجتماعی قصاص بر امنیت جامعه، و یا در بعد کلانتر، بر امنیت ملی...
برای مثال، در مواجهه با مجرمان بالفطره، تبهکاران حرفهای یا افراد جانی، شیاد و شیطان صفتی که وجودشان امنیت جامعه را به شدت تهدید میکند، اجرای قاطعانه قصاص ممکن است ضروریتر باشد. چرا که بخشش در این موارد، میتواند به جسورتر شدن آنها و تکرار جرم منجر شود.
اما در شرایطی که فرد مجرم واقعاً پشیمان است، قصد جبران دارد و نشانههایی از تحول و اصلاح در او دیده میشود، بخشایش و گذشت میتواند بهترین گزینه باشد تا به او فرصتی دوباره برای بازگشت به زندگی سالم و مفید داده شود.
نمونهای تاریخی :
نوشتهاند وقتی وحشی، فرستاده همسر ابوسفیان، حمزه عموی پیامبر را در جنگ به شهادت رساند، به همین بسنده نکرد بلکه علاوه بر پاره کردن بدن حمزه، به دستور همسر ابوسفیان، جگر حمزه را نیز درآورد. پیامبر (ص) دستور قتل وحشی را صادر کرد و مسلمانان سخت به دنبال اجرای حکم بودند. وحشی به طائف فرار کرد و در آنجا در امان بود. اما بعد از فتح مکه که پیامبر (ص) اعلام کرد هر کس ایمان بیاورد آمرزیده میشود، وحشی همراه نمایندگان طائف به نزد پیامبر آمد، شهادتین گفت و در امان قرار گرفت.
چنانکه ملاحظه شد، داستان بخشش پیامبر اکرم (ص) نسبت به "وحشی" (قاتل حضرت حمزه) پس از فتح مکه، نمونهای بارز از این انعطافپذیری و تصمیمگیری بر اساس مصلحت است. پیامبر (ص) در شرایطی حکم قصاص را صادر کردند و در شرایطی دیگر، بنابر مصلحت، عفو را برگزیدند.
پس، قصاص یا بخشش، علاوه بر اینکه حق الهی کسی است که مورد ظلم قرار گرفته، اما شاید بتوان گفت اجرای آن، یا بخشش و کوتاه آمدن، بستگی به شرایط زمان، مکان، موقعیت اجتماعی، میزان جرم، تحول شخص جانی و موارد دیگر از این قبیل دارد.










نظر شما